از Hire تا Fire: کلمات انگلیسی مربوط به شغل یابی و کار
- Atiyeh
پیدا کردن شغل مناسب یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فرد است. در این میان برای افرادی که میخواهند در محیطهای انگلیسیزبان کار کنند، دانش زبان انگلیسی نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند. ما در این مقاله قصد داریم لیست کاملی از کلمات انگلیسی مربوط به کار و شغل شامل تمام مراحل، از استخدام تا اخراج را ارائه دهیم. علاوه بر این به مثالهایی کاربردی که در آگهیهای استخدام یا گفتوگوهای شغلی با آن مواجه میشوید، میپردازیم.
همچنین اگر در حال انجام مصاحبهی شغلی هستید پیشنهاد میکنیم سری به مقالهی راهنمای مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی همراه با مثالهای کاربردی بزنید. این دو مقاله میتوانند در مسیر شغلی شما تاثیر خوبی برجای بگذارند.
کلمات انگلیسی مربوط به شغل یابی (Job Hunting Vocabulary)
در این بخش با پرکاربردترین کلمات انگلیسی مربوط به شغل یابی آشنا میشوید؛ واژگانی که در آگهیهای استخدام، فرمهای درخواست کار یا گفتگوهای شغلی زیاد دیده میشوند.
معنی apply for a job – درخواست کار دادن:
به معنی فرستادن رزومه یا پر کردن فرم برای دستیابی به موقعیت شغلی میباشد.
You need to apply for a job before the deadline.
باید قبل از مهلت تعیینشده برای کار درخواست بدهی.
I’ve already applied for a job at Google.
من قبلاً برای شغلی در گوگل درخواست دادهام.
Applicants are invited to apply for a job via email.
از متقاضیان دعوت میشود از طریق ایمیل برای شغل درخواست دهند.
معنی job vacancy / job opening – موقعیت شغلی خالی:
به معنای فرصت شغلی باز است و زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که شرکت یا سازمان در حال جذب نیرو برای یک موقعیت شغلی باشند.
We currently have a job vacancy for a marketing assistant.
در حال حاضر یک موقعیت خالی برای دستیار بازاریابی داریم.
All job vacancies are listed on our company website.
تمام موقعیتهای خالی در وبسایت شرکت ما فهرست شدهاند.
معنی job seeker – جویای کار:
به فردی گفته میشود که به صورت فعالانه دنبال کار میگردد.
The fair was organized to help job seekers meet employers.
این نمایشگاه برای کمک به جویندگان کار جهت ملاقات با کارفرماها برگزار شد.
As a job seeker, you should follow up after an interview.
به عنوان یک جویای کار باید بعد از مصاحبه پیگیری انجام بدهی.
Job seekers must upload their CV to complete the application.
جویندگان کار باید برای تکمیل درخواست، رزومه خود را بارگذاری کنند.
معنی job posting / job ad – آگهی شغلی
به اطلاعیهای که یک شرکت یا محل کار برای معرفی موقعیت شغلی خالی خود منتظر میکند، گفته میشود.
The job posting says “Fluent English is required”
در آگهی شغلی نوشته شده: «تسلط کامل به زبان انگلیسی الزامی است.»
This job ad offers remote work and flexible hours.
این آگهی شغلی کار از راه دور و ساعت کاری منعطف را ارائه میدهد.

کلمات انگلیسی مربوط به شغل یابی و استخدام (Hiring & Getting Hired Vocabulary)
در این بخش، با مهمترین کلمات انگلیسی مربوط به شغل یابی و استخدام آشنا میشوید: از لحظهای که برای مصاحبه دعوت میشوید تا زمانی که قرارداد میبندید و کارتان را شروع میکنید.
معنی Interview – مصاحبه شغلی
به گفتوگویی که برای ارزیابی تواناییها، ویژگیها و مهارتهای متقاضی انجام میشود، مصاحبه شغلی میگویند.
You will be invited for an interview if your CV is shortlisted.
اگر رزومهتان انتخاب شود، برای مصاحبه دعوت خواهید شد.
The interview will take place on Monday at 10 a.m.
مصاحبه در روز دوشنبه ساعت ۱۰ صبح برگزار میشود.
معنی job offer – پیشنهاد شغلی
وقتی شرکت تصمیم میگیرد فردی را استخدام کند، برای او پیشنهاد رسمی ارسال میکند که به آن job offer میگویند.
The job offer includes health insurance and paid vacation.
پیشنهاد شغلی شامل بیمهی درمانی و مرخصی با حقوق است.
I got a job offer from a company in Amsterdam.
از یک شرکت در آمستردام پیشنهاد شغلی گرفتم.
معنی sign a contract – امضای قرارداد
پس از پذیرش پیشنهاد شغلی، باید قرارداد رسمی بین کارمند و کارفرما امضا شود.
He refused to sign the contract because the salary was too low.
او قرارداد را امضا نکرد چون حقوق خیلی پایین بود.
Please read the contract carefully before signing.
لطفاً قبل از امضا، قرارداد را با دقت بخوانید.
معنی probation period – دورهی آزمایشی
مدتی اولیه پس از استخدام که در آن عملکرد کارمند ارزیابی میشود.
The probation period lasts for three months.
دورهی آزمایشی سه ماه طول میکشد.
During the probation period, employees receive basic training.
در طول دورهی آزمایشی، کارکنان آموزشهای اولیه را دریافت میکنند.
If your performance is good, your contract will become permanent after the probation period.
اگر عملکردت خوب باشد، بعد از دورهی آزمایشی قراردادت دائمی میشود.
معنی promotion – ترفیع شغلی
به ارتقا در سمت کاری یا حقوق گفته میشود.
After one year, she got a promotion to team leader.
بعد از یک سال، به سمت سرپرست تیم ارتقا یافت.
Promotions are based on performance and teamwork.
ترفیعها بر اساس عملکرد و کار گروهی داده میشوند.

کلمات انگلیسی مربوط به اخراج و تعدیل نیرو (Firing & Layoffs Vocabulary)
امیدواریم هیچ وقت با کلمات این بخش مواجه نشوید؛ با این حال دانستن کلمات انگلیسی مربوط به شغل درمورد اخراج، تعدیل نیرو و خروج از کار لازم است.
lay off – تعدیل نیرو
کنار گذاشتن کارمندان از کار که معمولاً دلایل اقتصادی یا سازمانی دارد را تعدیل نیرو میگویند.
The company had to lay off 50 employees due to budget cuts.
شرکت مجبور شد بهدلیل کاهش بودجه ۵۰ کارمند را تعدیل کند.
Thousands of workers were laid off during the pandemic.
هزاران کارگر در دوران همهگیری کرونا تعدیل شدند.
We’re sorry to inform you that your position has been laid off.
متأسفانه باید اطلاع دهیم که سمت شما تعدیل شده است.
معنی redundancy – تعدیل نیرو
این واژه نیز مانند lay off معنی تعدیل نیرو را میدهد اما معمولاً در موارد رسمیتر مانند اطلاعیهها و ایمیلها مورد استفاده قرار میگیرد.
The company announced 200 redundancies this month.
شرکت این ماه تعدیل ۲۰۰ نفر را اعلام کرد.
Employees affected by redundancy will receive compensation.
کارمندانی که شامل تعدیل نیرو میشوند، غرامت دریافت خواهند کرد.
معنی fire / dismiss / sack – اخراج کردن
در مواردی استفاده میشود که فردی به دلیل عملکرد ضعیف، بیانظباطی یا نقض قوانین از کار کنار گذاشته میشود.
He was fired for being late too many times.
او بهدلیل تأخیرهای مکرر اخراج شد.
The company decided to dismiss her after repeated mistakes.
شرکت پس از اشتباهات مکرر، تصمیم گرفت او را اخراج کند.
If you steal company property, you’ll be sacked immediately.
اگر از اموال شرکت سرقت کنی، فوراً اخراج میشوی.
معنی resign / quit – استعفا دادن
وقتی کارمندی خودش محل کار را ترک میگند.
I decided to resign and look for a better opportunity.
تصمیم گرفتم استعفا بدهم و دنبال فرصت بهتری باشم.
She quit her job to start her own business.
او از کارش استعفا داد تا کسبوکار خودش را شروع کند.
معنی severance pay – حق سنوات / غرامت پایان کار
مبلغی که کارفرما هنگام اخراج یا تعدیل نیرو میپردازد.
Employees who are laid off will receive severance pay.
کارمندانی که تعدیل شوند، حق سنوات دریافت خواهند کرد.
The severance package includes two months’ salary and benefits.
بستهی تسویه شامل دو ماه حقوق و مزایا است.
معنی terminate a contract – فسخ قرارداد
عبارتی رسمی دربارهی پایان دادن به قرارداد که در مکاتبات کاری یا قراردادها استفاده میشود.
Either party can terminate the contract with a 30-day notice.
هر یک از طرفین میتوانند با اطلاع ۳۰ روزه قرارداد را فسخ کنند.
The company decided to terminate the contract early.
شرکت تصمیم گرفت قرارداد را زودتر از موعد فسخ کند.

کلمات انگلیسی مربوط به شغل در مکالمه روزمره
Emma: Hey David! Long time no see. How have you been?
سلام دیوید! خیلی وقته ندیدمت، اوضاعت چطوره؟
David: Honestly, not great. I got laid off last month. The company was downsizing due to budget cuts.
راستش خیلی خوب نیستم. ماه گذشته تعدیل شدم. شرکت به خاطر کاهش بودجه در حال تعدیل نیرو بود.
Emma: Oh no, I’m so sorry to hear that. That must’ve been tough.
اوه نه، متأسفم. باید خیلی سخت بوده باشه.
David: Yeah, it was unexpected. But I’ve started job hunting again. I’ve already applied for a few positions online.
آره، غیرمنتظره بود. ولی دوباره دارم دنبال کار میگردم. تا حالا برای چند تا موقعیت شغلی آنلاین درخواست دادم.
Emma: That’s good! Did you update your CV and LinkedIn profile?
عالیه! رزومه و صفحه لینکدینت رو بهروزرسانی کردی؟
David: Yes, I even asked a recruiter to review my CV. She said it looks strong, but the job market is really competitive right now.
آره، حتی از یه کارشناس استخدام خواستم رزومهمو بررسی کنه. گفت قوی به نظر میرسه، ولی بازار کار الان رقابتیه.
Emma: True. There are so many talented people out there. Have you had any interviews yet?
درسته. کلی آدم بااستعداد توی بازاره. تا حالا مصاحبهای داشتی؟
David: Just one. It was for a temporary position, but they said I was overqualified.
فقط یکی. برای یه موقعیت موقتی بود، ولی گفتن صلاحیتم بیش از حد بالاست.
Emma: Classic! Sometimes that just means they can’t afford you. Don’t lose hope — something better will come up soon.
کلاسیکه! یعنی نمیتونستن حقوقت رو بدن. ناامید نشو — به زودی یه موقعیت بهتر پیدا میکنی.
David: Thanks, I’m also planning to attend a career fair next week. Maybe I’ll meet some hiring managers there.
مرسی، هفتهی بعد هم میخوام تو یه نمایشگاه کاریابی شرکت کنم. شاید اونجا چند تا مدیر استخدام ببینم.
Emma: That’s perfect. Just keep applying and stay positive. You’ve got great experience — any company would be lucky to hire you.
خیلی خوبه. فقط ادامه بده و مثبت بمون. تجربهت عالیه — هر شرکتی خوششانس میشه اگه استخدامت کنه.
کلام آخر
اگر میخواهید در محیط در مسیر کاریتان پیشرفت کنید دانستن کلمات انگلیسی مربوط به شغل الزامیست. یادگیری این واژگان به شما کمک میکند تا ایمیلهای کاری حرفهای و مصاحبههای بهتری داشته باشید.
کلمات این مقاله براساس پرکاربرد بودن، انتخاب شدهاند. برای یادگیری بهتر حتما چندین بار آنها را به همراه مثالها مرور کنید تا به خوبی یاد بگیرید.
تیم آموزشی ناوان تمام تلاش خود را میکند تا در انگلیسی کسبوکار ماهر شوید و به راحتی بتوانید در محیط کاری خود با اعتماد به نفس ظاهر شوید. برای شرکت در کلاسهای ما کافیست همین الان فرم تعین وقت مشاوره را پر کنید تا ما با شما در ارتباط باشیم.
اشتراک گذاری: